نویسنده: بیژن تقی زاده(1)




 

4. نژادپرستی و ناسیونالیسم افراطی قوم یهود

همان گونه که بیان گردید، آیت الله بهشتی برای اثبات انزوای خودساخته یهودیان درجهان کنونی و در گذشته، بیان می دارد که این طرز تفکر و جهان بینی قوم یهود، ناشی ازآیین تفکرات اجتماعی آنها می باشد. به عبارت دیگر خود آنها اختلاط نژادی با دیگران را قبول نداشته اند و ندارند(2). یهودیان می گویند:یک غیر یهودی نباید میان یهودیان قرار گیرد و نباید یهودیان با غیریهودیان ازدواج کنند و برای تحکیم این اصل به هر میزان که بتوانند در جامعه ای محصور زندگی می کنند تا کمتر گرفتار چنین موضوعات و معضلاتی شوند. اما از نظرشهید بهشتی، موضوع به اینجا ختم نمی گردد زیرا این طرز تلقی از زندگی و ازدواج منجر به نژادپرستی می گردد. از سوی دیگر، یهودیان برای اینکه بین آنها و غیر یهودیان ازدواجی صورت نگیرد، ضمانت اجرایی محکم تری، غیر از محصور و منزوی کردن خودشان گذارده اند یعنی ملاک یهودی بودن یا به عبارت دیگر ملاک عضویت در جامعه یهودی و شهروند شدن را تابعیت از طریق مادر قرار داده اند، نه پدر. لذا آیت الله بهشتی، نقطه آغاز نژادپرستی را، در قوانین این جامعه می بیند و بیان می دارد:
کسی یهودی است که مادرش یهودی باشد ولو پدرش غیریهودی باشد و اگر مرد یهودی با یک زن غیر یهودی ازدواج کرد، فرزندانش یهودی نیستند. این بر طبق قوانینی است که الان هم در اسرائیل هست. این قوانین بدان جهت وضع شده است که انسانی که خون اسرائیلی در او نباشد، این فرد داخل جامعه یهود و بنی اسرائیلی نباید باشد. آنها برای این باورند که به استناد به این استدلال که در تورات کنونی نیز وجود دارد، این قانون را باید حفظ کنیم. لذا یهودی کسی است که حتما مادرش یهودی باشد و پدرش اگر یهودی بود چه بهتر اما یهودی نباشد، اما مادرش یهودی باشد، کافیست که
البته این قوانین در این تورات وجود دارد(3).
سپس آیت الله بهشتی با استناد به این وضعیت جامعه یهودی که آن را جامعه ای دربسته قلمداد می نماید، بیان می دارد که «جامعه یهودی جمعه ناسیونالیسم افراطی، بدتر از نازیسم یا در ردیف نازیسم صهیونیستی می باشد(4)».
ایشان خطاب به یک عالم یهودی در نشست دانشگاهی بیان داشتند:
یک ژنرال اسرائیلی، با یک زن غیریهودی ازدواج کرده است. هم اکنون فرزند این ژنرال یهودی، درجامعه یهودی پذیرفته نمی شود(5). این داستان را به عالم یهودی گفتم و فورا دست آن عالم را گرفتم و آوردم روی ماده قانونی که در تورات وجود داشت. گفتم:آقا!شما بر طبق تورات خودتان اصلا حتی در مورد نسب آن قدر دقت می کنید و آن قدر می خواهید جنبه نژادی و ناسیونالیسم خودتان محفوظ بمانید که نسب را از راه مادر می دانید(6).
بنابراین،آیت الله بهشتی با باریک بینی از انزوای خودساخته یهودیان بر طبق آیینشان، موضوع را به نژادپرستی و ناسیونالیسم افراطی و یا به تغییر آن شهید، نازیسم صهیونیستی می کشاند؛ نکته ای که در رابطه با یهود و صهیونیسم مورد بی توجهی بسیاری از عالمان سیاسی و اجتماعی قرار گرفته، شاید بتوان گفت یکی از معضلاتی که گریبانگیر محققان سیاسی شده است، عدم تحلیل صحیح محتوای واژه ها می باشد؛ از جمله آنها، مبهم بود واژه نژادپرستی قوم یهود است. به عبارت ساده، بسیاری از علمای سیاسی، نژادپرستی قوم یهود را مطرح می کنند، اما بعضا ریشه این ادعا را نمی دانند و برخی دیگرآن را بیان نمی کنند.

5. کفاره مسلمانان به دلیل قتل عام یهودیان در اروپا

یکی از برداشت هایی که نگارنده از سخنان آیت الله بهشتی در خصوص موضوع زندگی و سیر تحولات سرزمینی و ادعای واهی سرزمینی قوم یهود، از زمان صدر اسلام تا کنون دارد، این است که هر زمان که رومیان و اروپاییان، فضا را برای یهودیان تنگ و محدود می ساختند یا آنها را به بیگاری می کشیدند و مورد اذیت و آزار قرار می دادند، این قوم به دامان جهان اسلام پناه می آورند.
در صدر اسلام، قوم بنی اسرائیل بنا به میل خود در کنار مسلمانان زندگی می کردند. قرن ها بود که این یهودیان به عربستان مهاجرت نموده بودند و با وجود اینکه سراسر عربستان به دین اسلام گرایش پیدا کردند حضرت رسول، به ایشان مأمن و پناه می دادند. ضمن اینکه همان گونه که بیان گردید، حضرت رسول امنیت را برای آنها فراهم می ساختند. اما آنها هیچ وقت از این اقدام پیامبر و مسلمانان قدرشناسی ننمودند. به عبارت دیگر، در دوران صدر اسلام رومیان و اروپاییان نسبت به یهودیان جنایت می کردند و جهان اسلام کفاره آن را پرداخت می نمود؛ هرچند که در زمان صدر اسلام پیامبر(ص)این اقدام را از روی خیرخواهی پذیرفتند.
مشابه این داستان در قرن بیستم رخ داد. به عبارت دیگر، جهان اسلام دوباره کفاره جنایات اروپاییان را (اگر این چنایات واقعی بوده باشد)پرداخت نمود. البته تفاوت حضورو مهاجرت کنونی آنها با زمان حضرت رسول(ص)در این مطلب است که در آن زمان آنها به عنوان میهمان آمده بودند و با میل و رغبت حضرت رسول و مسلمانان در سرزمین اسلامی زندگی می کردند، اما در این دوران هیچ گاه اسلام از این مهاجرت که توأم با داعیه مالکیت بوده است، راضی نیست و این موضوع تحمیلی می باشد.
شهید بهشتی بیان می دارند:
من در یک جلسه دیگر در این باره گفتم که با کمال تأسف صهیونیست ها توی اروپا زجر می کشیدند و انتقامشو از مردم آسیا می گیرند؛ این یک واقعیتی است. اگر(7)در دنیا، یهودی سوزاندند، در کشورهای مسلمان این امر رخ نداده است. کجا شما شنیدید که یک یهودی را در کشورهای مسلمان سوزانده باشند؟ اگر یهودی را قتل عام کردند، اگر بر سر یهودیان چنین و چنان آوردند، این آلمان بود. توی این آلمان شما این کار را کردید، پس کفاره اش را باید خود شما بدهید. چرا باید کفاره اش را مردم بی پناه فلسطین بدهند؟(8)

6. توهم یهودیان از خود به عنوان نژاد برتر

یهودیان علاوه براینکه براساس کتاب مقدس خود (تورات)خود را به عنوان نژاد برتر معرفی می کنند، به استناد قرآن کریم نیز بیان می دارند:«ما نژاد برتر هستیم. زیرا در قرآن بیان شده است که یهودیان بر همه مردم جهان برتری و فضیلت دارند؛ یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی التی انعمت علیکم و انی فضلتکم علی العالمین»لذا با یک برداشت ابتدایی ازقرآن یهودیان بیان می دارند که نژاد یهود و بنی اسرائیل بر سایرجهانیان برتری دارد. آیت الله بهشتی، بحث مبسوطی دراین رابطه دارد. ایشان ابتدا به مفاهیم عمومی قرآن می پردازند و بیان می دارند که برخی نسبت به مفاهیم قرآنی کج فهمی دارند، سپس اقدام به تفسیر آیه سوره بقره می نمایند و در نهایت که نه تنها منظور قرآن از آیه 121، دادن امتیاز و برتری استعدادی و نژادی نیست، بلکه قرآن می خواهد بگوید که خداوند به یک قوم که به عنوان الگوی رفتاری برای دیگران باشند امتیاز و برتری داد، اما این قوم به جای استفاده و بهره برداری از این نعمت و به جای سپاسگزاری، رویه ناسپاسی و نافرمانی را پیش گرفتند و هنگامی که آنها تباهی و فساد را پیشه می کنند، دیگر جایشان در بهشت نیست.
آیت الله بهشتی معتقد است که قرآن نسبت به بنی اسرائیل می گوید:
ما بنی اسرائیل را به جهانیان برتری دادیم، نه آن برتری نژادی یا برتری قومی یا برتری خونی که امروز بنی اسرائیل در دنیا مدعی آن است و نه آنچه باز برخی به من
می گویند:آقا شما چه می گویید؟!!خود خدا هم می گوید، من بنی اسرائیل را برعالمیان، برجهانیان برتری دادم؛ دیگرشما چه می گویید. (9)
شهید بهشتی درجواب می گوید:
این کج فهمی از قرآن است. یک قانون عمومی است. در قرآن یک سلسله عموماتی است که نص درعموم است، یعنی قابل استثنا و تخصیص نیست[و]این یکی از آنهاست. چون زمینه، زمینه ای است که یک گروه، یک عده خیال می کردند این قانون نسبت به خودشان استثنا می خورد. حالا قرآن می آید می کوبد این شکل استثنا و تخصیص را و بعد تکیه می کند بر روی عموم. چنین عمومی نص در عموم است. برای هیچ قومی قابل استثنا نیست. هرکس کار بد کند و خطا و لغزش و بی راهه داشته باشد و اینها جهنمی هستند. که البته آیه 82 سوره بقره برآن تأکید دارد.
سپس ایشان به توضیح و تفسیر آیه می پردازند. ایشان می گویند:
آیه 20 سوره مائده می فرماید:که آن گاه موسی به قوم خودش گفت ای قوم من به یادآورید نعمت خدا را آن گاه که بر شما پیغمبرانی فرستاد و شما را پادشاهی داد و به شما آنچه را که به هیچ یک از اهل عالم نداد عطا کرد. با این مقدمه حضرت موسی به قومش می گوید: ای قوم من!حالا که خدا به شما این همه مواهب داده، حالا وارد سرزمین خودتان شوید(10). بیایید شجاعت داشته باشید، بیایید بروید در این سرزمین که خداوند
بر شما مقرر کرده است. این قوم برتر، به قول شما، مرتب در پی بهانه بود. گفتند:ای موسی!توی این سرزمین یک مشت مردم نیرومند زندگی می کنند، تا اینها در این سرزمین هستند ما جرئت نمی کنیم برویم. اگر اینها خودشان از این سرزمین بیرون رفتند، آن وقت ما حاضر هستیم در کمال عزت و آقایی به این سرزمین وارد شویم. موسی عرض کرد:که خداوندا!من که غیر از خودم و برادرم کسی را ندارم. میان من و این تبهکاران جدایی بینداز. خداوند فرمود:ای موسی!حالا که این مردم این قدر تنبل و خودپرست هستند، این سرزمین40 سال بر اینها حرام خواهد بود که باید در بیابان سرگردان زندگی کنند. لذا تعبیر قرآن از این آیه فضلتکم علی العالمین، خیلی صریح است. قرآن می خواهد بگوید که مردم جهان در برابر شما یک واحد آزمایشی تاریخی که تاریخش ثبت شده وجود دارد(11). قوم بنی اسرائیل نیز به عنوان یک واحد آزمایشی از طرف خدا انتخاب شد. امکاناتی برای هویت یابی در اختیار این قوم گذارد. نتیجه آزمایش منفی گردید. آنهم نتیجه منفی عبرت آموز این است که آن امتیازی که خداوند به بنی اسرائیل داده است این امتیاز مایه سرافکندگی شد(12).
بنابراین، ازنظر آیت الله بهشتی آیه مذکور نمی خواهد بگوید قوم یهود به عنوان نژاد برتر برگزیده شده است، بلکه می خواهد بررسی کند که خداوند به آنها امتیازات زیادی داد و آنها به جای سپاسگزاری و عبرت آموزی دچار ناسپاسی و کفران شدند و تبدیل به واحدی عبرت آموز برای همه جهان گردیدند(13).

نتیجه گیری

سال هاست که یهودیان درجهت ارضای حسن زیاده طلبی و احقاق حق نداشته خود به طرح موضوعات واهی همچون ادهای سرزمینی و برتری نژادی دست می زنند. محققان مسلمان همواره در روشن سازی افکار عمومی نسبت به طرح های واهی قوم یهود پیشقدم بوده اند.
به رغم اینکه شهید بهشتی، کتب یا مقالاتی در رابطه با شناخت قوم یهود نداشته اند، اما در سخنرانی های خود در هنگام تفسیر سوره بقره به نکات قابل توجهی اشاره نمودند که نشان از تفکرات فرازمانی و فرامکانی ایشان نسبت به قوم یهود داشته است.
ازبررسی آثار به جای مانده از ایشان، شش موضوع زیر قابل استفاده است:
قوم بنی اسرائیل به هر سرزمینی که دعوت می شد، ادعای مالکیت آن سرزمین را می نمود.
قوم یهود، قومی بی ایمان و بی اعتقاد بود و نشانه آن بی ایمانی، عدم استقامت و بهانه جویی های پی در پی آنها، به رغم معجزات فراوان حضرت موسی است.
قوم یهود همواره سعی نموده است که جداگانه زندگی کند؛ این روش زندگی آنها به دلیل فشار قدرت های حاکم و مسلط جهان و یا همسایگان نبوده است بلکه ناشی از آیین و تفکرات اجتماعی خود آنها است.
نژادپرستی و ناسیونالیسم افراطی قوم یهود، برگرفته از تفکرات انحرافی ناش از متون تحریف شده آنها می باشد.
مسلمانان نباید کفاره هولوکاست ادعایی را بدهند؛ چنانچه ظلمی بر قوم یهود واقع شده است، اروپاییان باید این غرامت را پرداخت کنند، نه مردم مسلمان منطقه.
کج فهمی آیات قرن و تورات، منشأ نژادپرستی و توهم برتری نژادی در این قوم است.

پی نوشت ها :

1-کارشناس ارشد روابط بین المللی
2- تئوری قوم برگزیده یا
"chosen people"
3-نوار ش 509.
4-همان.
5-بنابر همین استدلال، بسیاری از یهودیان روسیه و یا فالاشه‌های اتیوپیایی به دلیل اینکه دارای نژاد یهودی نیستند و به اعتقاد جامعه یهودی در رژیم صهیونیستی، صرفا مدعی یهودی بودن هستند، مورد پذیرش این جامعه قرار نگرفته اند.
6-نوار ش 509 .
7-ذکر کلمه شرطی «اگر»در این جملات حاکی از تردید شهید بهشتی در وقوع واقعه هولوکاست می تواند باشد.
8-نوار ش 509 .
9-نوار ش 514 .
10-آیه 20 سوره مائده می فرماید:«وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ اذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنبِیَاء وَجَعَلَکُم مُّلُوکًا وَآتَاکُم مَّا لَمْ یُؤْتِ أَحَدًا مِّن الْعَالَمِینَ.»(به یاد آورید)آن گاه که موسی به قومش گفت:ای قوم!نعمت های خدا را که به شما ارزانی داشت یاد کنید، او درمیان شما پیامبرانی برانگیخت و شما را پادشاه (زمین)قرار دادا به شما (حکومت و)چیزهایی داد که به هیچ یک از جهانیان نداده بود.
از این آیه به بعد، خداوند گفتگوهای حضرت موسی با قوم بنی اسرائیل را بیان می کند که آغاز آن، با یادآوری نعمت های ویژه‌ای است که خداوند به آنان ارزانی داشته است و از جمله این نعمت ها، بعثت پیامبرانی همچون حضرت یوسف و حضرت سلیمان در میان این قوم است که به حکومت رسیدند و باعث عزت و قدرت و شوکت این قوم گردیدند، اما آنها با بی توجهی بهاین نعمت ها تحت سلطه فرعون قرار گرفتند و بردگان و کنیزان او شدند.
حضرت موسی با یادآوری آن گذشته درخشان، قومش را به حرکت و هجرت و تلاش می خواند تا آنها قدرت سابق را به دست آورند و از سستی و رکود به درآیند.از این آیه می آموزیم که نبوت، حکومت و آزادی از بزرگ ترین نعمت های الهی است که باید قدر آنها را دانست و سپاسگزار بود و باید از تاریخ عبرت بگیریم قوم بنی اسرائیل، پس از برخورداری از لطف الهی و رسیدن به قدرت، دچار ذلت و مسکنت و اسارت گردیدند.
11-نوار ش 509 .
12-نوار ش 519 .
13-نوار شماره 509 .

منبع :نشریه 15 خرداد، شماره 20.